این
جمله معروف امام در مورد انتخاباته کاری نداریم کی امسال یا سالهایه دیگه
انتخاب میشه فقط میخایم بدونیم آْیا این جمله واقعا اجرا میشه یا نه؟ به
نظر من نه؟ یادمه تویه مستند سیره عملی امام که پارسال پخش شد یه قسمتی
گفت که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی قانون اساسی ما براساس قانون اساسی
فرانسه تهیه و تنظیم شد.حالا مشکل اینه که اگه یک رئیس جمهور خوب یاشه و
مردم دلشون بخواد که دوباره رئیس جمهور باشه عملا این قانون که میگه
حداکثر یک نفر میتونه برای دو دوره 4 ساله پشت سر هم رئیس جمهور بشه و بعد
از اون یک نفر دیگه باید باشه دوباره شخص میتونه برای یک دوره 4 ساله دیگه
رئیس جمهور بشه خوب از این لحاظ این قانون یه مصیبت تمام عیاره و در واقع
به مردم میگه که شما دوبار حق انتخاب یک نفر رو دارید بعد اون نمی تونید
چون به نظر تهیه کنندگان این قانون مردم هنوز به اون شعور بالایه
سیاسی نرسیدن یا شاید هم هیچ وقت نرسن پس برای اینکه جلویه اشتباهات فاحش
اونها رو بگیریم این قانون باید باشه ولی دلیله بودن این قانون رو اینطوری
بیان میکنیم که ممکنه شخصی که برای بار سوم و چهارم یا بیشتر در صورت نبود
این قانون به ریاست جمهوری میرسه در واقعا دچار توهم قدرت شده و به نوعی
یک دیکتاتور میشه که مردم انتخابش میکنن شاید درست بگن شاید هم نه در واقع
این خوبی این قانونه ولی بدیش همونه که اول گفتم در صورت بودن یک فرد لایق
فقط دو دوره 4 ساله میتونیم انتخابش کنیم بعد از اون هم اگر اکثریت جامعه
خواستار حضور اون شخص در انتخاب باشن به علت این ضعف قانونی نمی تونن به
این خواستشون برسن و مجبورا از بین افراد جدید که شاید هم لایق نباشن
اجبارا یکی رو انتخاب کنن یا به علت پیدا نکردن فردی که به نظرشون لایق
بیاد در انتخابات شرکت نکنن که هر دوش خطرناکه چون اومدن شخص نالایق کشور
رو به عقب میرونه نارضایتی هایه اجتماعی رو زیاد میکنه پرستیژ کشور رو
خراب میکن باعث پائین اومدن اعتماد به نفس خود باوری و تحقیر مردم در داخل
و خارج از کشور میشه و نیومدن مردم در صحنه انتخابات و رای ندادن و در
واقع تحریم کردن انتخابات به علت عدم حضور افراد شایسته و لایق به دور از
گرایش به احزاب سیاسی باج خوار باعث خوشحال شدن دشمنان میشه و این توهم رو
در اونا ایجاد میکنه که مردم از نظام و انقلاب برگشتن و خیال میکنن حالا
موقع حمله نظامیه و مردم ایران مثل عراقی ها موقع ورودشون و اشغال کشورشون
براشون 100 درصد دست تکون میدن و اونها رو منجی خودشون میدونن می بینید
وجود یک ضعف قانونی میتونه حتی امنیت ملی و جان ایرانی ها رو تهدید کنه پس
چه بهتر که این این محدودیت قانونی برداشته بشه تا مردم خودشون حاکم
سرنوشتشون باشه نه اینکه فکر کنن 8 سال فقط میتونن حاکم سرنوشتشون باشه
بعد اون مجلس و قانون براشون تصمیم میگیره.
اگر نگران این هستین که
احتمالا مردم در انتخابشون ممکنه اشتباه کنن اینطور نیست دو دوره انتخاب
خاتمی نشون داد که مردم چطور فکر میکنن و اینکه واقعا میتونن خوب رو از بد
تشخیص بدن دور اول خاتمی با رای بالایی همه رقباشو پشت سر گذاشت ولی ضعف
شدید خاتمی در اداره کشور و دائم بازیچه دست اصلاح طلبان شدن باعث
روگردانی مردم از خاتمی شد ولی با این حال برایه بار دوم بهش رای دادن تا
شاید بتونه کاری بکنه ولی نه مثل دفعه اول بلکه ضعف شدید خاتمی در مواجهه
با خواسته هایه اصلاح طلبان باعث شد که با حضور افرادی مثل توکلی و کاشانی
در دور دوم مردم کمتر به خاتمی توجه کنن ولی با این حال بازم به خاتمی لطف
کردن و انتخابش کردن ولی بازم خاتمی قدر این فرصت رو ندونست بهرحال اگه
خاتمی برای بار سوم کاندید میشد ضعف مدیریتی شدیدش و وجود رقبایه قدرتمندی
چون احمدی نژاد و هاشمی شانسی برای خاتمی نمیگذاشت و همون بلایی که سره
کروبی اومد سر خاتمی هم می اومد در واقعا نه بخاطر حضور چهره هایه جدید
بلکه بخاطر عملکرد 8 سالش رای نمی آورد پس میبینید که مردم میفهمن و نیازی
به همچین قانونی نیست و باید برداشته بشه.
اگه
بخوایم این موضوع(ضعف قانونی در مورد مدت ریاست جمهوری) رو به صورت طنز
بگیم شاید بشه اینطوری گفت که یه دوره ایی یه فرشته از آسمون میاد و
کاندید میشه و مردم انتخابش میکنن 8 سال هم میمونه و خدمت میکنه باز که
میخواد کاندید بشه یه دیوار جلوش ظاهر میشه که روش نوشته فقط 8 سال نه
بیشتر پس فرشته با ناراحتی در حالی که مردمو دوست داره مردم هم اونو
دوست دارن برمیگرده به آسمون شیطون که جایه فرشته رو خالی میبینه خودشو به
شکل فرشته در میاره(گرگ در لباس میش) و کاندید میشه مردم هم به خیال اون
فرشته خوبه به این تقلبیه رای میدن و اون میشه که نباید بشه
این داستان ممکن تویه هر کشوری یا هر زمانی حال یا آینده یا حتی گذشته رخ داده باشه.
امروز 20:30 گفت که سنای آمریکا طرحی رو در حاله تصویب
داره که بنزین رو برای ایران تحریم میکنه بابا نخورین این مشروبات الکلی
رو پاک مخاتون تعطیل شده از یکور میگین میخاین مذاکره کنید از یکور ما رو
تهدید میکنید زائرایه ما رو تویه عراق میکشید به نوکرایه عربستانیتون فشار
میارید که به زائرایه ما ویزا ندن از یکور میاد میگید استقبال میکنید از
حضور ما در خط لوله انتقال گاز ایران به اروپا الان هم که می خواید بنزین
وارداتی ایران رو تحریم کنید ولی کور خوندین یکسال هم دیر اومدین احمقایه
هفتیر کش ما پارسال به هر مصیبتی بود سهمیه بندیش کردیم رفت درسته هنوز 40
درصد نیازمون رو از خارج وارد میکنم ولی خوب دستتون رو خوندیم برایه اون
40 درصده وارداتی هم اگه فشار بیارید یک فکری میکنیم.واقعا اگر دولت
پارسال سهمیه بندیش نکرده بود امسال هم اینا تحریممون میکردن چه قیامتی
میشد چقدر بد و بیرا باره احمدی نژاد بیچاره کردن.
واقعا که موجوداته
حال بهم زنی هستن این سیاست مدارهایه آمریکائی یه روده راست ندارن
بخدا.بهرحال تا باشه از این دشمنا باشن که باعث پیشرفت کشور میشن هی تحریم
میکنن هی ما پیشرفت میکنیم فکرشو بکنین بجایه یه همچین دشمنی دشمن اصلی ما
این احمقهایه اماراتی بودن چی میشد دشمن هم عاقلش خوبه.
اول
بگم واقعا بدون ملی گرایی ما یکی از بهترین نظام هایه انتخاباتی دنیا رو
داریم دلیلش هم اینه که وقتی به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نگاه می کنم
و میبینم مردم یکی از ثروتمند ترین و قدرتمند ترین کشور هایه جهان (که
البته داره نابود میشه و هم قطاراش هم باهاش میرن ته چاه خدا رو شکر)
مجبورا بین دو تا کاندید که یکیشون یک قاتل بالفطره و اون یکی هم یک
سیاهپوست احمقه نادونه که حداقل بجای استفاده از فرصت پیش اومده برای
رهایی سایر سیاهپوست ها از شهروند درجه دویی اول دنبال پیدا کردن یک سگ
اونم برای دخترشه که اتفاقا اونم به سگ آلرژی و حساسیت داره واقعا دلم
میسوزه که این مردم واقعا چرا میگذارن دو تا حزب براشون دو تا مترسک و
قاتل و میمون رو به عنوان کاندید معرفی کنن یعنی واقعا تویه یک مملکت 200
میلیونی مثل آمریکا 4 تا آدم بدرد بخور پیدا نمیشه محاله هستن منو شما هم
خوب میدونیم ولی واقعا چرا مردم آمریکا میگذارن دو تا حزب با زندگی و
آیندشون این کارو بکنن واقعا چرا؟ شاید اینقدر سرگرم فرعیات هستن که این
مسئله براشون مهم نیست همین هم میشه که یک میمونی مثل بوش میاد رویه کار و
اون همه جنایت میکنه.
بلاخره نتیجه سکوتشون هم دامن گیره خودشون شده
باید بفهمن که اون زمانی که با پول مردم سایر کشور ها تویه رفاه زندگی
میکردن تموم شد.وقتی نمیگذاشتن یا بی توجه به حرف اندیشمندانشون بودن که
خطر میمونهایی مثل بوش و این اوباما رو جار میزدن تویه راهپیمایی ها حالا
باید طاقت از بین رفتن کشورشون رو هم داشته باشن.حقشونه چون نگاه نکردن که
با پوله مالیاتشون اونور دنیا خون مردم بیگناهی که حتی به نون شب محتاجا
داره رویه زمین ریخته میشه حالا بخورن تا آدم بشن.
بگذریم برگردیم به
انتخابات خودمون بحث من سره رقیب اصلی احمدی نژاده (البته اگر خادم جمهور
اصلا کاندید بشه) یعنی میر حسین موسوی بقیه که چنگی به دل نمی زنن روحانی
که با اون مسئله جاسوسی موندم چطور روش شده حرف از کاندیداتوری حرف میزنه
مردم خوب رویی دارن والا کروبی هم که واقعا خیلی اعتماد به نفس داره
نمیدونم کی بهش گفته تو رای میاری به نظرم 100 سال هم که کاندید بشه کسی
بهش رای نمیده چون خودمونی بگم هیچ چیزش با ریاست جمهور در نمیاد من که
اگه کروبی رئیس جمهور بشه از خجالت آب میشم.
محسن رضایی هم که نظامی
بوده این اواخر هم خودشو بد جوری خراب کرد هر چی بهش گفتن این سایت زرد
(تابناک) که حامیش هستی مسخره بازی درآورده گوش نکرد تویه شعار هایه
انتخاباتیش هم که حرف از دولت ائتلافی میزنه یکی نیست بگه آخه مگه اینجا
لبنانه یا ما اینقدر حیرون و بدبخت شدیم که همچین دولت حیرونی رو بخوایم
بیاریم سره کار اونم (لبنان از سر بدبختی و اینکه این احزاب و این فرقه
هایه مختلف دینی رو ساکت کنه همچین کاری کرد وگرنه ما هیچ چیزمون به لبنان
نمیخوره) از کدوم احزاب من که 3 تا شون رو میگ بقیه هم جیرهه خوار اینان
اصوا گرایان که اول تشنه قدرتن بعد پول
اصلاح طلبان که اول تشنه پولن بعد قدرت
(این
جمله رو میگن حسنی امام جمعه تبریز یا اردبیله گفته که راستی ها عقل ندارن
چپی ها دین ندارن که البته حسنی تکذیب کرده بود و معلوم شد کاره روزنامه
زرد ه شرق بوده البته به نظره من که 100 درصد درسته من که خودم حالم از
این احزاب بهم میخوره با اینکه وجودشون تویه جامعه لازمه ولی به علت کثافت
کاریهایی که میکنن آدم میلی به عضویت تویه هیش کدوم رو نداره)
کارگزاران این حزب از همه خطرناک تره چون تشنه پول و قدرت با همن
بقیه
احزاب هم که جزء یکی از این سه تا هستن البته حزب خوب داریم مثل پیروان خط
امام ولی خوب زیاد دیده نمیشن.نکته دیگه هم اینکه منظورم از حزب طرز فکر و
عمله نه اشخاص ممکنه تویه کارگزارن آدم خوب باشه که صد البته هم هست. اینه
نتیجه ایده محسن رضایی ببینین چه مملکت مسخره ایی میشه مملکتی که دولت
ائتلافی داشته باشه اونم با این احزاب.هر روزش دعوا دارن بینه خودشون برای
تقسیم مالو ثروتو قدرت بعد کی این وسط کباب میشه مردم بیچاره.
برسیم
به موسوی گرچه آدم خوبیه ولی یک مشکله داره اونم قابل اعتماد نیست یک دفعه
میگذاره میره اونم بدون هیچ توضیحی مگه زمان حیات امام موسوی نخست وزیر
هاشمی نبود یک دفعه به سرش زد و رفت هیچی هم نگفت که چش بوده که امام ره
هم ناراحت شدن و گفتن که "حالا چه وقت استفعا بود" میر حسین که از امام
خجالت نکشید از رهبری هم نمیکشه اومدیمو بهش رای دادیم دوباره همون کار و
کرد چی؟
نکته دیگه اینکه میر حسین موسوی داره عینا همون
شعارهایه احمدی نژاد رو تکرار میکنه خب این چه فایده ایی داره اگه قراره
موسوی بیاد همون کارهایه احمدی نژاد رو انجام بده که احمدی نژاد داره خودش
درست انجام میده دیگه چه نیازی به موسوی هست.
نکته
دیگه و البته خنده دار و تعجب آور که موسوی گفته اینه که دلیلش برایه شرکت
در انتخابات احساس خطر کردنشه ولی چرا الان جناب آقای موسوی احساس خطر
کرده چرا زمان هاشمی با له شدن طبقات محروم و تورم 50 درصدی احساس خطر
نکرد چرا زمان خاتمی که دختران ایرانی رو تویه مستعمره امارات حراج میکردن
و اماراتی ها به دختران ایرانی میگفتن هلو و اشک ایرانی ها در اومده بود
که چرا ما کاری نمیکنیم یا وزارت ارشاد خاتمی کتابهای و روزنامه های ناجور
و شهوانی چاپ میکرد یا ایران مثل برده ایی تویه دست ابرقدرتها بود که داد
رهبری هم در اومد که این چه وضعیه چرا این همه عقب نشینی میکنید چرا؟ چرا
اون موقع احساس خطر نکرد واقعا که عجب آدمیه این موسوی حالا میگه برای
مملکت احساس خطر میکنم اونم از چه جایی از حزب اصلاح طلب که طرف دار اصلیش
آمریکاست.
بهرحال هاشمی تویه رقابت با احمدی نژاد فهمید که مردم
علاقه ایی به طرز فکر و منشه اون ندارن کنار کشید کروبی هنوز ول کن نیست
هنوز متوجه نشده که در حدو اندازه ریاست جمهوری نیست خاتمی این بار فهمید
که اصلاح طلبها همون طوری که به شیخ و پیر اصلاحات کروبی رحم نکردن به
اون هم رحم نمیکنن پس کنار کشید رضایی هم که تلاش الکی میکنه اگه دفعه قبل
کنار نکشیده بود می فهمید نگرش مردم به طرز فکرش چقدره اونم با تعداد رایی
که می آورد قالیباف هم آدم زیرکیه بازم دید موقعیت براش جور نیست نیومد
میمونه موسوی که باید خیلی چیز ها رو روشن کنه.
ولی
یک نکته به نظره من رسیده شاید بشه گفت اون رویه سکه باشه شاید منظور
موسوی از احساس خطر کردنش از کاندید شدن دوباره خاتمی بوده به همین علت
اومده تا خاتمی با اون طرز فکر و همراهاش نتونن دیگه برگردن خاتمی هم نمی
خواست که شکست هاشمی رو بخوره یعنی طاقت تعداد رای پائین رو نداشت ترجیح
داد موسوی بمونه و اون بره تا رای ها در جبهه اصلاحات رویه یکنفر متمرکز
بشه و اینطوری حداقل برایه آینده شانسی داشته باشه و عمر سیاسیش در عرصه
ریاست جمهور مثل هاشمی تموم نشه.
اگر این فکر درست باشه پس موسوی در جبهه درستی وارد شده در واقع نمی
تونسته تویه جبهه اصول گرایان ظاهر بشه که این حرکت رای ها رو از احمدی
نژاد کم میکرد پس در اصلاح طلبان ظاهر شد تا هم جلویه خاتمی رو بگیره هم
احمدی نژاد دوباره انتخاب بشه حتی اگه به قیمت خراب شدن وجه خودش باشه اگه
اینطور باشه باید به هوش و تیز بینی و ایثارش مرحبا گفت.
البته
اینا همش ایده و نظره نظره من اینه که اگه کاندیداها چشم بازی داشتن
میتونستن از رویه سفرهایه استانی و استقبال مردم بفهمن رئیس جمهور بعدی
کیه و مردم چه کسی رو بیشتر می پسندن کسی که مثل اونها بپوشه و بخوره بین
فقرا رفت و آمد کنه کار کنه اول کاره مردم رو را بندازه اگه وقتی براش هم
موند بره مسابقه کشتی رو ببینه نه مثل بعضی ها جام باشگاههای اروپا رو
اونقدر نگاه کنه که چشماش قرمز بشن بعد اگه وقتی موند گره ایی از مردم باز
کنه اگه دکتری افتخاری از این دانشگاه و اون دانشگاه یا دعواهایه سیاسی
کثیف بین احزاب گذاشت به درد مردم هم برسه ناراحت نشه اگه لباش برایه فقرا
و محرومین کثیف و خاکی بشه مردم
این جور رئیس جمهوری میخوان در واقع رئیس جمهوری میخوان که خادمشون باشه
نه رئیشون.حالا هرکی همچین مرامی داره بسم الله میخواد موسوی باشه می خواد
خاتمی باشه.اینه اون فرهنگی که احمدی نژاد با ریاست جمهوریش ترویج
داد.خواست که مردم رئیس جمهور انتخاب کنن که نوکریشون رو بکنه و به این
کار هم افتخار بکنه.